معمولا شبای جمعه مهمون مادربزرگ بودیم. که تو یه خونه قدیمی با دیوارای کاگلی و حیاط بزرگ که وسطش یه حوزچه با ماهی ها قرمز بود زندگی می کرد.
با تو نبود مرا نیازی به کسی در هر نفسم فقط توام هم نفسی امروز اگر خسته شدم عیبی نیست فردای قیامتم تو فریاد رسی
در محضر سلطان الواعظین شیرازی/ قسمت اول.
موضوع: سادات از ذریه اند (دلیل اول)
تهیه کننده: حسین صبوری