یه پیرمرد و پیرزن تو کوچه ی اقاقیا تو محلمون زندگی میکردن؛بااینکه پیر بودن اما اون عشق جوانیشون شهره محل بود..
روز پدر
بنازم آنکه دائم گفـتـگوی کــــربـــــلا دارد دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد به یاد کاروان اربــعـیـنـی با گریه میگوید همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد
page 13
آبش احمد