Sci-Fi-O-Rama
یه پیرمرد و پیرزن تو کوچه ی اقاقیا تو محلمون زندگی میکردن؛بااینکه پیر بودن اما اون عشق جوانیشون شهره محل بود..
آتش زبانه زد ز در خانه ی علی صدّیقه ی مطهّره آن شب شهید شد زان شعله ها رسید شرر تا به کربلا آتش گرفت خیمه، و زینب شهید شد.