تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود
ولی از پا نیفتادم، شکستم بی صدا در خود
شکستم بی صدا در خود که باید بی تو برگردم
قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم
بنازم آنکه دائم گفـتـگوی کــــربـــــلا دارد دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد به یاد کاروان اربــعـیـنـی با گریه میگوید همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد