Pinned 6 سال 9 ماه ago onto اسما رشیدی رشنو
نویسنده و عکاس:اسما رشیدی زمستون با تموم خشنی هاش فرا رسید و دوباره برگ های سبزِ درختانی رو که باغبون پیر بازحمت فراوان بادست های پینه بستش نگهداری و آبیاری میکرد ازش گرفت و فقط شاخه های بی برگ و باری رو براش بجا گذاشت...
همیشه فکر میکردم چرا این پیرمرد که میدونه آخر زحماتش به باد میره بازم هرسال بهار که میرسه با لبی خندان به سمت باغش میره و اونو آبیاری میکنه..
یه روز دیگه طاقت نیاوردم و رفتم ازش پرسیدم..
هنوز یادم نرفته وقتی بهم نگاه میکرد و میخندید اون چروک های صورتش بیشتر تا مینداخت..
بهم گفت:پسرم دنیا مثل همین فصلها محل گذره؛؛یه فصلی بذر میکاریم فصل بعد نتیجش رو میبینیم؛؛مهم اینه چی بکاری و چی درو کنی..
من امسال درختامو با جون و دل آبیاری میکنم و نتیجه ش رو میبینم زمستونم که میرسه استراحت میکنم و از نتیجه و از نتیجه محصولم بهره میبرم..
دروغ چرا؛حرفاش خیلی قشنگ بود و به دلم نشست؛ دوست داشتم بیشتر باهام حرف بزنه..
برگشت بهم گفت: پسرم کاشتن بذر فقط مال این دنیای فانی نیست..
ما تواین دنیا که باغمون هستبذر میکاریم و اون دنیا ک نتیجه بذرمون هست رو خدا بهمون میده..
حالا مهم اینه چه بذری بکاریم که اون دنیا نتیجه خوبی ازش برداشت کنیم..
محبت؛؛نیکی به پدر ومادر؛؛آزارنرسوندن به همسایه؛؛نمازوروزه و....اینها بذرهایی هستند که میتوان بهترین محصول رو تو اون دنیا ازشون برداشت کرد..
الان که بزرگ شدم و عیال وار شدم هنوزم حرفاش تو گوشمه وپنج شنبه ها میرم سر قبرش و براش فاتحه میخونم ..حتما نتیجه خوبِ اعمالش رو داره میبینه..یادش بخیر خدا رحمتش کنه...
دیدگاهها
علی مهدوی (تایید نشده)
negarنظر خود را در زیر بنویسید