amir  
      
            
    	    
	     
        
	    
	    
        
  
    
  
  
            	    
	    
	  	    
	  	    
	    
     	      
	    	    
     	    
       
      	    
Pinned 6 سال 6 ماه ago onto آلبوم ولادت حضرت ابوالفضل (ع)
اشعاری درباره ی توصیف حضرت ابوالفضل علیه السلام در خدمت شما عزیزان میگردد
مژده  ای حزب خدا یار حسین آمد  /          سید و سالار انصار حسین آمد.
عید میلاد علمدار حسین آمد  /    صدق و صفا آمد، عشق و وفا آمد.
ای ماه خیرالناس خوش آمدی   /            عباس نور باران خانه حیدر شده امشب.
فاطمه  ام البنین مادر شده امشب /         غرق شادی ساقی کوثر شده امشب.
فخر عرب آمد، روح ادب آمد  /   ای            ماه خیرالناس، خوش آمدی.
عباس درد بی درمان عالم را دوا آمد    /     قهرمان سقای دشت نی نوا آمد.
بر حسین فرمانده کل قوا آمد   /   آرام جان آمد، جان جهان آمد.
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس    /   آمد آن ماهی که دارد چشم دریایی.
باشدش از کودکی بر عالم آقایی  /  می کند فردا علمداری و سقایی.
ماه حرم آمد، بحر کرم آمد  /    ای ماه       خیرالناس، خوش آمدی عباس.
یا امیرالمؤمنین نازم به احساست   /         گشته عالم زنده از بوی گل یاست.
بوسه زن بر دست و بر بازوی عباست.
باب المراد آمد، روح جهاد آمد  /   ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس.
ای گل ام البنین دستم به دامانت  /         جان من جان همه عالم به قربانت.
تو کریمی و منم محتاج احسانت  /   دل منجلی آمد، نجل علی آمد.
فرزند خیرالناس، خوش آمدی عباس  /   ای تمام انبیا زوّار قبر تو.
باغ قرآن تشنه باران ابر تو  /   جان فدای مکتب ایثار و صبر تو.
حق جلوه گر آمد نوری دگر آمد  /  ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس.
تو آمدی برسی به مقام سرداری /  که خون سرخ خدا با شما شود یاری تو.
آمدی که به اذن خدا به دست تو  /           خدا گره بگشاید زکار بسیاری.
تو آمدی که به اذن خدا کرم بکنی  /        بشر رها شود از بند هر گرفتاری تو.
آمدی که بشر از شما بیاموزد  /                برادری و ادب ورزی و وفاداری.
شما که آید که یعقوب در تمام عمر /       ندیده است شما را به هیچ بازاری.
شباهتی است میان تو و پدر آقا /  که      یک دم از دو دم ذوالفقار کراری.
بدون بودن تو این جهان کسی کم داشت  /   تو آمدی که به معنا رسد علمداری.
ستاره ها همه انگشت در دهان گفتند /     که ماه روی زمین پانهاده انگاری.
 فرات قطره ای از آب مشک تو بوده است /  و علقمه که به عشق شما شده جاری. 
خدا رسانده تو را به مقام سرداری /         که خون سرخ خدا را شما کنی یاری.







































دیدگاهها
نظر خود را در زیر بنویسید