v.dadgar68

Pinned 6 سال 7 ماه ago onto صفحه اختصاصی

داستان فتح خیبر
داستان فتح خیبر به دست امام علی علیه السلام دژهای هفتگانه خیبر نام‌های مختلفی داشتند: ناعم، قموص، کتیبه، نسطاة، شق، وطیح و سلالم.  هنگامی که حضرت علی علیه السلام از سوی پیامبر مأمور شد که دژهای وطیح و سلالم را بگشاید ، زره محکمی بر تن کرد و شمشیر مخصوص خود ذوالفقار را حمایل فرمود. سپس با شهامت به سوی دژ حرکت کرد و پرچم اسلام را که پیامبر به دست او داده بود در نزدیکی خیبر بر زمین نصب فرمود.  در این لحظه در خیبر باز شد و دلاوران یهود از آن بیرون ریختند. نخست برادر  مرحب  که « حارث » نام داشت جلو آمد. نعره او چنان مهیب بود که سربازانی که پشت سر امام بودند بی اختیار عقب رفتند، ولی امام مانند کوه پا بر جای ماند. لحظه ای نگذشت که جسد حارث به روی خاک افتاد و جان سپرد.  مرگ برادر، مرحب را سخت غمگین و متأثر کرد. او برای گرفتن انتقام برادر در حالی که زره یمانی بر تن و کلاهی که از سنگ مخصوص تراشیده بود بر سر داشت جلو آمد و به رسم قهرمانان عرب با خواندن اشعاری چنین گفت:  در و دیوار خیبر گواهی می دهد که من مرحبم؛ قهرمانی کارآزموده و مجهز با سلاح جنگی. اگر روزگار پیروز است من نیز پیروزم. قهرمانانی که در صحنه های جنگ با من روبرو می شوند، با خون خویشتن رنگین می گردند.  امام علی علیه السلام نیز با خواندن اشعاری خود را چنین معرفی کرد:  من همان کسی هستم که مادرم مرا حیدر خوانده. مرد دلاور و شیر بیشه ها هستم. بازوان قوی و گردن نیرومند دارم. در میدان نبرد مانند شیر بیشه ها صاحب منظری مهیب هستم .  رجزهای دو قهرمان پایان یافت.  صدای ضربات شمشیر و نیزه های دو قهرمان اسلام و یهود، وحشت عجیبی در دل ناظرات پدید آورد. ناگهان شمشیر برنده و کوبنده قهرمان اسلام بر فرق مرحب فرود آمد و سپر و کلاهخود و سنگ و سر را دو نیم ساخت. این ضربت آنچنان سهمگین بود که برخی از دلاوران یهود که پشت سر مرحب ایستاده بودند پا به فرار نهاده، به دژ پناهنده شدند.  علی علیه السلام یهودیان فراری را تا در حصار تعقیب کرد. در این کشمکش یک نفر از جنگجویان یهود با شمشیر بر سر علی زد و سپر از دست وی افتاد. علی علیه السلام فورا به سوی در دژ گردید و آنرا از جای خود کند و تا پایان کارزار به جای سپر به کار برد.  پس از آنکه آن را بر زمین افکند، هشت نفر از نیرومندترین سربازان اسلام سعی کردند آن در را از این رو به آن رو کنند ولی نتوانستند. در حصار از سنگ و طول آن دو متر و پهنای آن یک متر بود.  اما ماجرای کندن در خیبر را چنین نقل می کند:  من در خیبر را از جا کندم و به جای سپر از آن استفاده کردم. پس از پایان نبرد آن را به عنوان پل به روی خندقی که یهودیان کنده بودند قرار دادم. سپس آن را میان خندق پرتاب کردم.  مردی پرسید:«سنگینی اش چقدر بود؟!»  گفتم:«به اندازه سنگینی سپر خودم. من آن در را با نیروی بشری از جا نکندم، بلکه در پرتو نیروی خداداد، و با ایمانی راسخ به روز بازپسین چنین کردم.»  منابع:  ۱_فروغ ابدیت، ج 2، ص 251 تا 253  ۲_ بحارالانوار، ج 39، ص 10 تا 15 ۳_ طرائف - عمده٬ ترجمه المنجد، ج 1، ص 324 
دیدگاه‌ها
نظر خود را در زیر بنویسید
پیوستهای مرتبط با موضوع

اهل بیت علیهم السلام

عید مبعثشهادت امام سجاد علیه السلامولادت حضرت ابوالفضل علیه السلام تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلامپوستر ولادت حضرت زهرا سلام الله علیهاعید غدیر در کلام معصومین علیهم السلامآغاز امامت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریفسالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیهاشهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلامولادت امام حسن مجتبی علیه‌السلامعکس پروفایل میلاد امام علی علیه السلام
شهادت امام علی علیه السلام
پیوستهای کاربر

v.dadgar68

آثار صداقت و دروغگویی
تکبر و غرور
مذمت قطع کردن حرف دیگران
ثواب روزه در روز دحوالارض
غنیمت شمردن زمان
بهره برداری از زبان
پیوستهای موجود در این گروه

صفحه اختصاصی

دعای ندبه
شکیات باطل کننده نماز
قلب سلیم
حق و باطل
خصوصیات آدم بدبین
اتحاد و برادری با یکدیگر
پیمایش
ورود کاربر
دیدگاه‌های اخیر
کاربران آنلاین

هم‌اکنون 0 کاربر آنلاین هستند.

کاربران جدید
بالا